خلیفه شدن بهلول :



 
هارون الرشید از بهلول پرسید: دوست داری خلیفه

باشی؟

بهلول گفت: نه.

هارون پرسی:

چرا؟

بهلول گفت: از آن رو كه من به چشم خود تا به حال

" مرگ سه خلیفه " را دیده ام ، ولی تو كه خلیفه ای ،

" مرگ دو بهلول " را ندیده ای. 


 
دست و پا زدن بهلول


 
بهلول را دیدند بر بالای تپه ای نشسته و دست و پا

همی زد.

پرسیدند : تو را چه می شود كه دست و پا همین زنی؟

گفت:

نا گهان در " فكر " فرو رفته ام ، دست و پا می زنم

تا از" آن بیرون آیم . "

( عحبا كه این بهلول ما ، آگاه هم بوده است از این :

" مباحث روان شناختی." )


 

 

تشییع جنازه قاضی



 
قاضی شهر فوت كرد و جمعیت انبوهی به

تشییع آمده بودند . كسی بهلول را گفت: زمان

تشییع جنازه بهتر است آدم در جلوی تابوت قرار

گیرد یا عقب تابوت؟

بهلول گفت: جلو یا عقب تابوت فرقی ندارد ،

باید سعی كرد:

" توی تابوت قرار نگرفت؟ ."